به گزارش خبرنگار آئين و انديشه فارس، در طول تاريخ همواره دانشمندان مسلمان از فضائل و خصائل اميرالمؤمنين علي (ع) سخنها گفتهاند. گوشهاي از اين سخنان در ادامه ميآيد:
* "جاحظ ":
جامهاي از جلالت بر سخن امير مؤمنان پوشانيده شده است
اديب و سخنور قرن سوم و نويسنده كتاب "البيان و التبيين " مينويسد: در همه كتابها، اگر جز اين جمله نبود "قال علي عليهالسلام: قيمة كل أمر ما يحسنه؛ ارزش هركس به ميزان دانايي اوست "، از نظر مفيد بودن كافي و بس بود. بهترين سخن آن است كه اندك آن، تو را از بسيارش بينياز كند و معني در لفظ پنهان نشده باشد، بلكه معنا، ظاهر و نمودار باشد.
گويا خداوند، جامعي از جلالت و پردهاي از نور حكمت و معرفت متناسب با نيت پاك و تقواي گويندهاش بر اين جمله كوتاه پوشانيده است.
* "ابن شهرآشوب ":
در قرن هفتم يك هزار كتاب و رساله درباره علي (ع) موجود بود
نويسنده كتاب "مناقب آل ابيطالب " از علماي قرن هفتم هنگامي كه ميخواستم در مورد فضايل علي (ع) كتابي تأليف كنم، بيش از يكهزار كتاب و رساله در مورد آن بزرگوار، پيش دستم بود.
* "ابن ابيالحديد ":
سقراط بايد در مكتب علي (ع) زانوي شاگردي بزند
دانشمند معروف قرن هفتم مينويسد: بزرگ است پروردگار عالم كه جهاني از حكمت و فصاحت و بلاغت و فضيلت را در وجود مردي جاي داده است؛ پسري از فرزندان عرب مكه، پسري كه در ميان مردم عادي آن عصر بزرگ شده، با حكما و فلاسفه و انديشمندان معاشرت نكرده است. معالوصف به دقايق علوم الهي و حكمت از افلاطون و اسطوره، گوي سبقت را ربوده است. با اينكه با علماي اخلاق، انس و ارتباط حاصل نكرده است، ولي سقراط بايد در مكتب او زانوي تعليم و تلمّذ بر زمين زند و كسب اخلاق كند. با وجودي كه در ميان شجاعان پرورش نيافته است ـ چون كه اهل مكه شغل تجارت داشتند و اهل جنگ و كارزار نبودند ـ ولي او شجاعترين مردم روي زمين است. با اينكه قبيله قريش، فصيحترين مردم عرب نبودند، بلكه قبيله "جرهم " فصيحتر بود، ولي او فصيحتر از "سبحان " (از بزرگترين فصحاي عرب) و فصيحترين فرد زمان خود و همه زمانهاي ديگر بود.
تعجب و شگفتي ندارد كسي كه محمّد (ص) مربي او باشد و عنايت و لطف پروردگار او را ياري دهد و امداد كند، حتماً داراي چنين مقامي خواهد شد. سخن علي (ع) را فروتر از سخن خالق و فراتر از سخن مخلوق خواندهاند.
* "خطيب خوارزمي ":
جوانمردي چون بوتراب هست؟
حافظ قرآن، اديب و فقيه نامدار حنفي ميگويد: آيا جوانمردي چون علي ابوتراب هست؟ آيا پيشواي پاكنهادي مانند او روي تمام زمين وجود دارد؟ علي (ع) همان است كه شبانگاهان در محراب ميگريست و از اعماق دل ميخروشيد و براي دوري از ديد دشمنان سر به چاه مينهاد و درد دل خود را با چاه ميگفت و روزها با چهره سرشار از خنده و شادي در ميان گردوغبار ميدان جنگ فرو ميرفت. او به زر و سرخ (طلا و جواهر) بيتالمال مسلمانان با بياعتنايي مينگريست و دستش از آنها خالي بود. او مردي بود كه به دوش پيامبر (ص) پاي نهاد و بتها را شكست و در يك كلام بايد گفت كه علي (ع)، مولاي ما، مغزي است كه ساير مردم بسان پوست آنند.
* "خواجه نصيرالدين طوسي ":
علي (ع) مجسمهاي از كمال است
اين فيلسوف و دانشمند قرن هفتم مينويسد: او داناتر از همه بود. هوشي نيرومند و حدسي توانا داشت. بخششي از همه افزونتر داشت و پس از پيامبر، پارساترين عابدان و فرزانهترين مردم بود. ايماني بر همه مقدم و سخني از همه فصيحتر داشت. رأياش از همه محكمتر بود و به حفاظت كتاب خدا و اجراي احكام آن از همه بيشتر توجه داشت. علي (ع) بزرگترين مردي است كه مادر روزگار تا پايان عمر خويش مانندش را نخواهد زاد و همان است كه هرگاه طالبان حقيقت و هدايت به جستجوي اخبار و گفتارش بروند، از هر خبري كه مربوط به او باشد، شعاعي را خواهند يافت كه ميدرخشد. آري او مجسمهاي است از كمال كه در قالب بشريت جاي گرفته است.
*شيخ بهايي:
او پرشكوهترين انسان بود
اين دانشمند بزرگ قرن دهم ميگويد: او جوانمردي بود كه در مقام بزرگداشتن وي، هرچه خواهي بگو جز آنچه عيسويان درباره عيسي مسيح (ع) گفتند. او بود كه پيامبر در روز عيد غدير به امر خدايش او را به پيشوايي خلق گماشت و بدان تصريح كرد. او گراميترين مخلوقات و پرشكوهترين انسانها بود. او در نسب و دودمان، پاكيزهترين فرزندي بود كه در دامن قريش پرورش يافت.
* "سيد شريف رضي ":
در سخن علي (ع) رايحهاي از سخن نبوي است
گردآورنده و شارح نهجالبلاغه ميگويد: من كه نهجالبلاغه را گرد آوردم، تنها به اين دليل بود كه مقام اميرالمؤمنين علي (ع) را در سخن و بلاغت نشان دهم. با اينكه او را نيكوييها و برتريهاي بيشماري است كه در آنها به آخرين درجه كمال رسيده و از تمام انسانهاي پيشين كه از آنان سخناني حكمتآميز به يادگار مانده، پيش گرفته است.
سخنان علي (ع) سرچشمه فصاحت و ريشه و زادگاه بلاغت است. اسرار و قواعد علم بلاغت از علي(ع) مايه گرفت و قوانين خود را از او اقتباس كرد. هر گوينده سخنور از او دنبالهروي كرد و هر واعظ سخنداني از سخن او مدد گرفت، ولي هيچكدام به او نرسيدند و از او عقب ماندهاند، از آن روي كه در كلام او نشانهاي از دانش خدايي و رايحه و عطري از سخن نبوي موجود است.
* "شيخ محمد عبده ":
سخن علي (ع) بعد از قرآن و كلام نبوي، بليغترين سخنان است
رئيس اسبق دانشگاه الازهر هم ميگويد: در همه مردم عربزبان، يك نفر نيست، مگر آنكه معتقد باشد سخن علي (ع) بعد از قرآن و كلام نبوي، شريفترين و بليغترين و پرمعنيترين و جامعترين سخنان است. من هرگاه در مطالعه نهجالبلاغه از فصلي به فصل ديگر ميرسيدم، حس ميكردم كه پردههاي سخن عوض ميشود و آموزشگاههاي پند و حكمت تغيير مييابد. گاهي خودم را در جهاني مييافتم كه ارواح بلند معاني با زيور عبارات تابناك، آن را آباد ساخته است. اين معني بلند، پيرامون روانهاي پاك و دلهاي روشن ميگردد تا بدانها الهام رستگاري بخشد و به مقاصد عالي برساند.
* "محمود عقاد ":
اخلاص علي (ع) مقياس شناخت عظمت انساني است
نويسنده و دانشمند مصري مينويسد: من هميشه اخلاص علي (ع) و موهبتهاي خدايي وجود او را و آنچه را كه شخصيت بيهمتايش را تشكيل ميدهد، مقياسي براي شناخت جلال و عظمت انساني قرار ميدهم. بدينسان بعد از محمّد (ص) نديدهام، جز او كسي را كه شايستگي قرار گرفتن پس از او را داشته باشد، يا بتواند در رديف او بيايد. من در اين سخن به طرفداري تشيع برنخاستهام، بلكه اين رأي و نظري است كه حقايق تاريخ آن را ميگويد.
* "علامه طباطبايي ":
او نخستين كسي است كه درهاي استدلال آزاد را باز كرد
نويسنده تفسير "الميزان " مينويسد: اميرالمؤمنين (ع) به شهادت تاريخ و اعتراف دوست و دشمن، در كمالات انساني نقيصهاي نداشت و در فضايل اسلامي نمونه كاملي از تربيت پيغمبر اسلام بود. بحثهايي كه در اطراف شخصيت او شده و كتابهايي كه در اين باره نگارش يافته است، درباره هيچيك از شخصيتهاي تاريخ اتفاق نيفتاده است. علي (ع) در علم و دانش داناترين ياران پيامبر اكرم (ص) و ساير اهل اسلام بود و نخستين كسي است كه در اسلام در بيانات علمي خود، درهاي استدلال آزاد و برهان را باز كرد و در معارف الهيه بحث فلسفي، دستور زبان عربي را وضع كرد. در سخن و شجاعت، ضربالمثل بود و در جنگها هرگز ترس و اضطراب از خود نشان نداد و بارها در جنگهايي مانند احد، خيبر و خندق، ياران و لشكريان پيغمبر (ص) لرزيدند و پا به فرار گذاشته و متفرق شدند، ولي او هرگز به دشمن پشت نكرد و با كمال توانايي از اسلام حمايت و دفاع كرد. او در تقواي ديني و عبادت حق نيز يگانه بود. شيفته خدا و عاشق او بود. در مهرباني به زيردستان و دلسوزي به بينوايان و بيچارگان و كرم و سخا به فقرا و مستمندان نمونه بود. هرچه به دستش ميرسيد در راه خدا به مستمندان و بيچارگان ميداد و خود با سختترين و سادهترين وضع زندگي ميكرد. كشاورزي را بسيار دوست داشت و اغلب به استخراج قنوات و درختكاري و آباد كردن زمينهاي باير ميپرداخت و هر ملك و محصولي را كه از اين راه به دست ميآورد، وقف فقرا و مستمندان ميساخت.
* "علامه اميني ":
علي (ع) در مسجد چشم باز كرد و در مسجد چشم بست
نويسنده كتاب "الغدير " ميگويد: علي (ع) در دامن كعبه گرامي بزاد و خانه يكتاپرستي را از آثار بت و بتكده پاك كرد و در خانه خدا (مسجد كوفه) هنگامي كه خونش برجستهترين شعار توليدي و دادگري را نقش محراب نمود، روح مواهبش به ملكوت آسمانها پرواز كرد و چشمي كه در خانه خدا به صحنه گيتي گشوده شده بود، در خانه خدا نيز بسته شد و ميان اين دو فاصله زندگي او بود كه همچون فروغي كه از خاور الوهيت بتابد، دائم متوجه مبدأ لايزال بود تا در دامن باختر ابديت فرو رفت.
* "مرتضي مطهري ":
سراسر وجود علي (ع) درس و تعليم و رهبري است
نويسنده كتاب "جاذبه و دافعه علي " مينويسد: سراسر وجود علي، تاريخ و سيرت علي، خلق و خوي علي، رنگ و بوي علي، سخن و گفتوگوي علي، درس است و سرمشق است و تعليم است و رهبري.
"محمد ابن ادريس شافعي "، پيشواي مذهب شافعي نيز ميگويد: دوستي علي (ع)، سپر آتش دوزخ است.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 04,فوریه,2025